خواجوی کرمانی (غزلیات)/با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر) از خواجوی کرمانی |
' |
با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر با گل عارض او لالهی نعمان کم گیر سخن سرکشی سرو سهی بیش مگوی قد یارم نگر و سرو خرامان کم گیر با وجود لب لعل و خط مشگ آسایش یاد ظلمت مکن و چشمهی حیوان کم گیر شب تاریک اگرت وصل میسر گردد با رخش چشمهی خورشید درخشان کم گیر میلت ار جز بتماشای گلستان نکشد در جمالش نگر و طرف گلستان کم گیر غمزهاش بین و دگر شوخی عبهر کم گوی خط سبزش نگر و سبزهی بستان کم گیر وصل آن حور پریچهره گرت دست دهد نام جنت مبر وملک سلیمان کم گیر گوش بر قول مغنی کن و برطرف چمن صبحدم نغمهی مرغان خوش الحان کم گیر خواجو این منزل ویرانه به اندازهی تست از اقالیم جهان خطهی کرمان کم گیر