مثنوی معنوی/قصهی شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر بوالحسن نام
نسخهٔ تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۷ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکتها)
' | دفتر چهارم مثنوی (قصهی شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر بوالحسن نام) از مولوی |
' |
شاعری آورد شعری پیش شاه بر امید خلعت و اکرام و جاه شاه مکرم بود فرمودش هزار از زر سرخ و کرامات و نثار پس وزیرش گفت کین اندک بود ده هزارش هدیه وا ده تا رود از چنو شاعر نس از تو بحردست ده هزاری که بگفتم اندکست فقه گفت آن شاه را و فلسفه تا برآمد عشر خرمن از کفه ده هزارش داد و خلعت درخورش خانهی شکر و ثنا گشت آن سرش پس تفحص کرد کین سعی کی بود شاه را اهلیت من کی نمود پس بگفتندش فلانالدین وزیر آن حسن نام و حسن خلق و ضمیر در ثنای او یکی شعری دراز بر نبشت و سوی خانه رفت باز بیزبان و لب همان نعمای شاه مدح شه میکرد و خلعتهای شاه