خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای که شهد شکربن تو برد آب نبات

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۴۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای که شهد شکربن تو برد آب نبات)
از خواجوی کرمانی
'


ای که شهد شکربن تو برد آب نبات خاک خاک کف پای تو شود آب حیات بشکر خنده ز تنک شکر شورانگیز تا شکر ریخته‌ئی ریخته‌ئی آب نبات از دل تنگ شکر شور برآمد روزی که برآمد ز لب چشمه‌ی نوش تو نبات گر بخونم بخط خویش برات آوردی نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات منکه جز آب فراتم نشود دامنگیر پیش جیحون سرشکم برود آب فرات آنچنان درصفت ذات تو حیران شده‌ام که نخواهم که رود جز سخن از ذات و صفات در وفا چشم ندارم که ثباتت باشد که توقع نتوان داشتن از عمر ثبات گر ز کوتی بود این نعمت زیبایی را روی زیبا بنما یک نظر از وجه زکوة خواجو از عشق تو چون از سرهستی بگذشت بوفات آمد و برخاک درت کرد وفات