خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۳۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب)
از خواجوی کرمانی
'


ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب وآب رویت برده آب از روی آب از شکنج زلف و مهر طلعتت تاب بر خورشید و در خورشید تاب بینی ار بینی در آب و آینه آفتاب روی و روی آفتاب بر نیندازی بنای عقل و دین تا ز عارض برنیندازی نقاب تشنگان وادی عشقت ز چشم بر سر آبند و از دل بر سراب پیکرم در مهر ماه روی تو گشته چون تار قصب بر ماهتاب زلف و رخسارت شبستانست و شمع شکر و بادام تو نقل و شراب خواب را در دور چشم مست تو ای دریغ ار دیدمی یک شب بخواب بسکه خواجو سیل می‌بارد ز چشم خانه صبرش شد از باران خراب