خواجوی کرمانی (غزلیات)/خرقه رهن خانهی خمار دارد پیر ما
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (خرقه رهن خانهی خمار دارد پیر ما) از خواجوی کرمانی |
' |
خرقه رهن خانهی خمار دارد پیر ما ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما سرو را باشد سماع از نالهی دلسوز مرغ مرغ را باشد صداع از نالهی شبگیر ما داوری پیش که شاید برد اگر بی موجبی خون درویشان بی طاقت بریزد میر ما هم مگر لطف تو گردد عذر خواه بندگان ورنه معلومست کز حد میرود تقصیر ما صید آن آهوی روبه باز صیاد توئیم ما شکار افتاده و شیر فلک نخجیر ما تا دل دیوانه در زنجیر زلفت بستهایم ای بسا عاقل که شد دیوانهی زنجیر ما از خدنگ آه عالم سوز ما غافل مشو کز کمان نرم زخمش سخت باشد تیر ما ره مده در خانقه خواجو کسی را کاین نفس با جوانان عشرتی دارد بخلوت پیر ما