خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را)
از خواجوی کرمانی
'


ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را وین جامه‌ی نیلی ز من بستان و در ده جام را چون بندگان خاص را امشب به مجلس خوانده‌ئی در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته گر پخته‌ئی خامی مکن وان پخته در ده خام را در حلقه‌ی دردی کشان بخرام و گیسو برفشان در حلقه‌ی زنجیر بین شیران خون‌آشام را چون من برندی زین صفت بدنام شهری گشته‌ام آن جام صافی در دهید این صوفی بدنام را یک راه در دیر مغان برقع براندازی صنم تا کافران از بتکده بیرون برند اصنام را گر در کمندم میکشی شکرانه را جان میدهم کان دل که صید عشق شد دولت شمارد دام را