فروغی بسطامی (غزلیات)/ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی) از فروغی بسطامی |
' |
ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی تویی که مایهی تسکین و اضطراب منی دو هفته ماه و فروزنده آفتاب منی ز دفتر دو جهان فرد انتخاب منی شکستگیت مباد ای نهال باغ مراد چرا که خواستهی دیدهی پر آب منی ز سیل حادثه یارب خرابیت مرساد که گنج خانهی کنج دل خراب منی من از بلای محبت چگونه پوشم چشم که از دو چشم فسونگر بلای خواب منی اگر درنگ نداری به بزم من نه عجب از آن که تندتر از عمر پرشتاب منی ز دستت ای غم هجران مرا خلاصی هست مگر که کیفر اعمال ناصواب منی گسستگیت مباد ای شکسته زلف نگار اگر چه آفت کالای صبر و تاب منی حسابت ای شب هجران به سر نمیآید که روزنامهی اندوه بی حساب منی جز از لب تو فروغی حکایت نکند که زیب دفتر و آرایش کتاب منی