فروغی بسطامی (غزلیات)/آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد) از فروغی بسطامی |
' |
آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد اگر انصاف دهد عیش دو عالم دارد دیده با قد تو کی سایه طوبی جوید سینه با داغ تو کی خواهش مرهم دارد کم و بیش آن که به دو چشم ترحم دای هرگز اندیشه نه از بیش و نه از کم دارد عاقلی کز شکن زلف تو دیوانه شود سر این سلسله باید که محکم دارد آن که کام از لب شیرین تو خواهد، باید نیش را بر قدح نوش مقدم دارد من سودا زدهی جمعم ز پریشانی دل کاین پریشانی از آن طرهی پر خم دارد شاکرم شاکر اگر زهر پیاپی بخشد خوشدلم خوشدل اگر نیش دمادم دارد گر مکرر سخن تلخ بگوید معشوق عاشق آن است که این نکته مسلم دارد یارب از هیچ غمی خاطرت آزرده مباد که فروغی ز غمت خاطر خرم دارد