فروغی بسطامی (غزلیات)/قصد همه وصل حور و خلد برین است
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (قصد همه وصل حور و خلد برین است) از فروغی بسطامی |
' |
قصد همه وصل حور و خلد برین است غایت مقصود ما نه آن و نه این است بر سر آزادهام نه صلح و نه جنگ است در دل آسودهام نه مهر و نه کین است شیخ و برهمن، مرید کعبه و دیرند همت ما فارع از هم آن و هم این است ره به خدا یافتم ز بی خودی آخر لیک ره اهل معرفت نه چنین است حلقهی دیوانگان خوش است که دایم ذکر پری پیکران پرده نشین است بزم بتان جای عشرت است که آنجا مشتی شوریدگان بیدل و دین است کس نشد از سر پردهی تو خبردار نقش تو بالاتر از گمان و یقین است تا به خیال از رخ تو پرده کشیدم پردهی چشمم نگارخانهی چین است تا ننوازی مرا به گوشهی چشمی چشم رقیب از چهار سو به کمین است کو سر مویی که بستهی تو نباشد زلف تو زنجیر آسمان و زمین است چشمهی پر نور آفتاب فروغی عکس قمر طلعتان زهره جبین است