سنایی غزنوی (غزلیات)/باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر)
از سنایی غزنوی
'


باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر بر سر کویت خروشان ایستادیم ای پسر زلف تو دام است و خالت دانه و ما ناگهان بر امید دانه در دام او افتادیم ای پسر گاه با چشم و دل پر آتش و آب ای نگار گاه با فرق و دو لب بر خاک و بادیم ای پسر تا دل ما شد اسیر عقرب زلفین تو همچو عقرب دستها بر سر نهادیم ای پسر از هوس بر حلقه‌ی زلفین تو بستیم دل تا ز غم بر رخ ز دیده خون گشادیم ای پسر