سنایی غزنوی (غزلیات)/صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی) از سنایی غزنوی |
' |
صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی نه برآشوبی هر ساعت و دشنام دهی بستهی دام تو گشتست دل من چه شود که مرا قوت از آن پسته و بادام دهی پختهی عشق شود گر چه بود خام ای جان هر کرا روزی یک جام می خام دهی نکنی ور بکنی ناز به هنجار کنی ندهی ور بدهی بوسه به هنگام دهی گر دل و جان به تو بخشیم روا باشد از آنک جان فزون گردد ز آنگه که مرا جام دهی جامهی غم بدرم من ز طرب چون تو مرا حب در بسته میان جام غم انجام دهی بیقرارست سنایی ز غم عشق تو جان چه بود گرش به یک بوسه تو آرام دهی