انوری (غزلیات)/سر آن دارم کامروز بر یار شوم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۵۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (سر آن دارم کامروز بر یار شوم) از انوری |
' |
سر آن دارم کامروز بر یار شوم بر آن دلبر دردیکش عیار شوم به خرابات و می و مصطبه ایمان آرم وز مناجات شب و صومعه بیزار شوم چون که شایسته سجاده و تسبیح نیم باشد ای دوست که شایستهی زنار شوم کار میدارد و معشوق و خرابات و قمار کی بود کی که دگر بر سر انکار شوم خورد بر عیش خوشم توبه فراوان زنهار ببر می همی از توبه به زنهار شوم تو اگر معتکف توبه همی باشی باش من همی معتکف خانهی خمار شوم رو تو و قامت موذن که مرا زین مستی تا قیامت سر آن نیست که هشیار شوم