انوری (غزلیات)/دل بدادیم و جان نمیخواهیم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (دل بدادیم و جان نمیخواهیم) از انوری |
' |
دل بدادیم و جان نمیخواهیم خلوتی جز نهان نمیخواهیم از نهانی که هست خلوت ما پای دل در میان نمیخواهیم خدمت تو مرا ز جان بیش است شاید ار زانکه جان نمیخواهیم هستی جان و دل خصومت ماست هستی هر دوان نمیخواهیم با تو بوی وجود جان نه خوشست لقمه بر استخوان نمیخواهیم من و معشوقه و بر این مفزای زحمت دیگران نمیخواهیم گر بود شیشهای نباشد بد مطربی قلتبان نمیخواهیم