محتشم کاشانی (غزلیات)/باز سرگشتهی مژگان سیهی گردیدم
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۵۵ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (باز سرگشتهی مژگان سیهی گردیدم) از محتشم کاشانی |
' |
باز سرگشتهی مژگان سیهی گردیدم باز خود را هدف تیر ملامت دیدم بازم افکند ز پا شکل همایون فالی باز بر خاک رهی قرعهی صفت گردیدم باز طفلی لب شوخم ز طرب خندان ساخت باز بر پیر خرد ذوق تو میخندیدم باز در وادی غیرت به هوای صنمی قدمی پیش نهادم قدحی نوشیدم باز از کشور افسرده دلی رفته برون شورش انگیز بیابان بلا گردیدم باز در ملک غم از یافتن منصب عشق خلعت بی سر و پایی ز جنون پوشیدم باز شد روی بتی قبلهی من کز دو جهان روی چون محتشم شیفته گردانیدم