دیوان شمس/جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری) از مولوی |
' |
جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری برف تو بفسراندت گر تو تنور آذری آنک نجوشد او به خود جوش تو را تبه کند و آنک ندارد آذری ناید از او برادری فربهیش به دست جو غره مشو به پشم او آن سر و سبلتش مبین جان وی است لاغری گر خوشی است این نوا برجه و گرم پیش آ سر تو چنین چنین مکن مشنو سست و سرسری