مثنوی معنوی/باز خواندن شهزاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانه کردن او و دفع گفتن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (باز خواندن شهزاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانه کردن او و دفع گفتن) از مولوی |
' |
بعد از آن آمد کسی کز مرحمت دختر سلطان ما میخواندت دختر شاهت همیخواند بیا تا سرش شویی کنون ای پارسا جز تو دلاکی نمیخواهد دلش که بمالد یا بشوید با گلش گفت رو رو دست من بیکار شد وین نصوح تو کنون بیمار شد رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت که مرا والله دست از کار رفت با دل خود گفت کز حد رفت جرم از دل من کی رود آن ترس و گرم من بمردم یک ره و باز آمدم من چشیدم تلخی مرگ و عدم توبهای کردم حقیقت با خدا نشکنم تا جان شدن از تن جدا بعد آن محنت کرا بار دگر پا رود سوی خطر الا که خر