دیوان شمس/مستی ده و هستی دهای غمزه خماره
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (مستی ده و هستی دهای غمزه خماره) از مولوی |
' |
مستی ده و هستی دهای غمزه خماره تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره ما بر سر هر پشته گم کرده سر رشته بیچاره تو گشته تو چاره بیچاره صد چشمه بجوشانی در سینه چون مرمر ای آب روان کرده از مرمر و از خاره ای سنگ سیه را تو کرده مدد دیده وی از پس نومیدی بشکفته گل از ساره ای نور روان کرده از پیه دو چشم ما و اندیشه روان کرده از خون دل پاره