خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون) از خواجوی کرمانی |
' |
ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون عالمی بر شکن زلف سیاهت مفتون خسروان شکر شیرین سخنت را فرهاد عاقلان طرهی لیلی صفتت را مجنون خال زنگیت سیاهیست بغایت مقبل زلف هندوت بلالیست بغایت میمون سر موئیست میان تو ولی یکسر موی در کنار من دلخسته ترا نیست سکون از میان تو هر آن نکته که صورت بستم بجز این معنی باریک نیامد بیرون کاف و نون پیش من آنست که خود ممکن نیست مگر آن زلف چو کاف و خم ابروی چو نون چشم خونخوار تو چون تشنه بخون دل ماست هست دور از تو مرا چشمی و صد چشمهی خون چون فغان من دلسوخته از گردونست میرسانم همه شب آه و فلک بر گردون هست یاقوت تو چون گفتهی خواجو شیرین مهر رخسار تو چون محنت او روز فزون