خواجوی کرمانی (غزلیات)/خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۱۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی)
از خواجوی کرمانی
'


خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی قدح بروی صبوحی کشان لم یزلی ز دست ساقی تحقیق اگر خوری جامی شراب را ابدی دان و جام را ازلی بزیر جامه چو زنار بینمت چون شمع چه سود راندن مقراض و خرقه‌ی عسلی مشو بحسن عمل غره و بزهد مناز که خواندت خرد پیر زاهد عملی ز آب و گل نشود چون تو لعبتی پیدا ندانم از چه گلی دانمت که از چگلی چگونه از سر کویت کنم جلای وطن که هست سوز درونم خفی و گریه جلی کجا ز زلف تو پیوند بگسلد دل من که کار زلف تو دل بندیست و دل گسلی محب روی توام در جواب دعوی عشق دل شکسته وکیلست و جان خسته ولی متاب روی ز خواجو که زلف هندویت بخورد خون دل ریشش از سیاه دلی