خواجوی کرمانی (غزلیات)/خرامنده سروی به رخ گلستانی
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (خرامنده سروی به رخ گلستانی) از خواجوی کرمانی |
' |
خرامنده سروی به رخ گلستانی فروزنده ماهی به لب دلستانی بهشتی به رخسار و در حسن حوری جهانی به خوبی و در لطف جانی نه حور بهشت از طراوت بهشتی نه سرو روان از لطافت روانی به بالا بلندی به یاقوت قندی به گیسو کمندی به ابرو کمانی ز مشک ختن بر عذارش غباری ز شعر سیه بر رخش طیلسانی در آشفتگی زلفش آشوب شهری لبش در شکر خنده شور جهانی به هنگام دل بردن آن چشم جادو توانایی و خفته چون ناتوانی چو هندو سر زلفش آتش نشینی چو کوثر لب لعلش آتش نشانی سفر کرد خواجو ز درد جدایی فرو خواند بر دوستان داستانی