دیوان شمس/آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم)
از مولوی
'


آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم بر گرد حوالی گه آن خانه بگردیم ماییم و حوالی گه آن خانه دولت ما نعمت آن خانه فراموش نکردیم آن خانه مردی است و در او شیردلانند از خانه مردی بگریزیم چه مردیم آن جا همه مستی است و برون جمله خمار است آن جا همه لطفیم و دگر جا همه دردیم آن جا طرب انگیزتر از باده لعلیم وین جا بد و رخ زردتر از شیشه زردیم آن جای به گرمی همه خورشید تموزیم وین جای به سردی همه چون بهمن سردیم آن جا همه آمیخته چون شکر و شیریم وین جا همه آویخته در جنگ و نبردیم آن جا شه شطرنج بساط دو جهانیم وین جا همه سرگشته‌تر از مهره نردیم چرخی است کز آن چرخ چو یک برق بتابد بر چرخ برآییم و زمین را بنوردیم