دیوان شمس/مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش) از مولوی |
' |
مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش که هر دو آب حیاتست پخته و خامش خمار باده او خوشترست یا مستی که باد تا به ابد جانهای ما جامش ستم ز عدل ندانم ز مستی ستمش مرا مپرس ز عدل و ز لطف و انعامش جفای او که روان گریزپای مرا حریف مرغ وفا کرد دانه و دامش بسی بهانه روانم نمود تا نرود کشید جانب اقبال کام و ناکامش طرب نخواهد آن کس که درد او بشناخت نشان نماند او را که بشنود نامش