انوری (غزلیات)/هرکه دل بر چون تو دلداری نهد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۵۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (هرکه دل بر چون تو دلداری نهد) از انوری |
' |
هرکه دل بر چون تو دلداری نهد سنگ بر دل بیتو بسیاری نهد وانکه را محنت گلی خواهد شکفت روزگارش این چنین خاری نهد وانکه جانش همچو دل نبود به کار خویشتن را با تو در کاری نهد تحفه سازد گه گهم آن دل ظریف آرد و در دست خونخواری نهد نیک میکوشد خدایش یار باد بو که روزی دست بر یاری نهد عشق گفت این هجر باری کیست و چیست خود کسی بر دل ازو باری نهد بار پای اندر میان خواهد نهاد تا به وصلت روز بازاری نهد هجر گفت از جانب تو راست شد اینت سودا و هوس آری نهد یار پای اندر میان ننهد ولیک انوری سر در میان باری نهد