اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای دل پر هوش ما با همه فرزانگی
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای دل پر هوش ما با همه فرزانگی) از اوحدی مراغهای |
' |
ای دل پر هوش ما با همه فرزانگی شد ز غم آن پری فاش به دیوانگی ما چو خراباتییم گر ننشیند رواست پیش خراباتیان آن صنم خانگی ای که به نخجیر ما ساختهای دام زلف دام چه حاجت؟ که کرد خال رخت دانگی دل بر شمع رخت راه نمییافت هیچ چشم توپروانهایش داد به پروانگی آینهی روی تو، تا که بدید آفتاب جز به مدارا نکرد زلف ترا شانگی تا تو مرا ساختی با رخ خویش آشنا با دگرانم فزود وحشت و بیگانگی اوحدی آن مرد نیست کز تو به کامی رسد گر چه بکار آوری غایت مرادنگی