اوحدی مراغهای (غزلیات)/جهد بکن تا که به جایی رسی
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (جهد بکن تا که به جایی رسی) از اوحدی مراغهای |
' |
جهد بکن تا که به جایی رسی درد بکش، تا به دوایی رسی بر سر آن کوچه بسی برگهاست خیز و برو، تا به نوایی رسی پیرهنی چاک نکردی به عشق کی ز بر او به قبایی رسی؟ تا نشوی فارغ و یکتا، کجا از سر آن زلف بتایی رسی؟ بس که به بوسی تو زمینش ز دور تا که به بوسیدن پایی رسی گر تو درآیی ز پی کاروان زود به آواز درایی رسی از صف دل دور مشو، زانکه تو هم ز دل خود به صفایی رسی ای که به مخلوق چنین غرهای خود چه کنی؟ گربه خدایی رسی خواجه ترا چون ز غلامان شمرد گر نگریزی به بهایی رسی یوسف خود را بتوانی ربود گر به چنین گرگربایی رسی اوحدیا، سایه ز ما برمگیر گر به چنین ظل همایی رسی