اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای بر فلک از رخ علم نور کشیده
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای بر فلک از رخ علم نور کشیده) از اوحدی مراغهای |
' |
ای بر فلک از رخ علم نور کشیده زلف تو قلم در شب دیجور کشیده حسن از اثر مستی و ناخفتن دوشت صد سرمه در آن نرگس،مخمور کشیده خط تو بر آن روی چو خورشید هلالیست از غالیه بر صفحهی کافور کشیده گفتار تو زنبور زبان از شکرینی خط در ورق زادهی زنبور کشیده ما از ره دور آمده نزدیک تو وانگاه خود را تو زما بیسببی دور کشیده اندیشهی وصل تو بسر نشتر سودا خون از جگر عاشق محرور کشیده از بس که بکشتی به جفا خسته دلان را گرد تو ز ماتمزدگان سور کشیده بارت ز دل و دیده و نازت به سر و چشم هم سرو سهی برده و هم حور کشیده از عشق تو چون اوحدی امروز جهانی داغ ستمت بر دل رنجور کشیده