اوحدی مراغهای (غزلیات)/مینالم ازین کار به سامان نرسیده
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (مینالم ازین کار به سامان نرسیده) از اوحدی مراغهای |
' |
مینالم ازین کار به سامان نرسیده وین درد جگر سوز به درمان نرسیده جانا، سخنست این همه سوراخ ببینید بر سینهی این کشتهی پیکان نرسیده افسوس! که موری نشکستیم درین خاک وین قصه به نزدیک سلیمان نرسیده ای ترک پریچهره، چه بیداد و جفا ماند؟ کز کافر چشمت به مسلمان نرسیده از خوان تو برخاسته یغمای طفیلی زان گونه که یک لقمه به مهمان نرسیده شک نیست که این چشم چو دریا نگذارد در شهر یکی خانهی توفان نرسیده زود اوحدی اندر سخن خود برساند آوازهی این جور به سلطان نرسیده