اوحدی مراغهای (غزلیات)/یا به نزد خویشتن راهم بده
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (یا به نزد خویشتن راهم بده) از اوحدی مراغهای |
' |
یا به نزد خویشتن راهم بده یا مجال ناله و آهم بده از دهانت چون نمییابم نشان بوسهای زان روی چون ماهم بده تشنهی چاه زنخدان تو شد جان من، آبی از آن چاهم بده غربت من در جهان از بهر تست قربت خاصان درگاهم بده دوش میگفتی: ز من چیزی بخواه بوسهای زان لعل میخواهم، بده هر چه از من خواستی یکسر تراست از تو من نیز آنچه میخواهم بده یا خیال خود به خواب من فرست یا دلی بیدار و آگاهم بده گنج وصلت هم درین ویرانهاست آن چنان گنجی ز ناگاهم بده بر بساط آرزو چون اوحدی شاه میخواهم ز رخ، شاهم بده