اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/ای جان من ز هجر تو در تن بسوخته

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (ای جان من ز هجر تو در تن بسوخته)
از اوحدی مراغه‌ای
'


ای جان من ز هجر تو در تن بسوخته صد دل ز مهر روی تو بر من بسوخته سنگین دل تو در همه عمر از طریق مهر بر حال من نسوخته و آهن بسوخته هردم ز غصه، چیست نگویی مراد تو؟ زین ناتوان عاشق خرمن بسوخته بی‌چهره‌ی چو شمع تو در خلوت تنم دل را چراغ مرده و روغن بسوخته بر درد و داغ و محنت و اندوه و رنج من هم مرد خسته گشته و هم زن بسوخته در مسکنی که این دل مسکین کشیده دم خرمن به باد داده و مسکن بسوخته چون اوحدی مرا ز غمت آتش جگر در آستین گرفته و دامن بسوخته