اوحدی مراغهای (غزلیات)/چون همه ملک وجود خانهی شاهست و شاه
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (چون همه ملک وجود خانهی شاهست و شاه) از اوحدی مراغهای |
' |
چون همه ملک وجود خانهی شاهست و شاه راه چه جویی به غیر؟ بیش چه پویی به راه؟ ای که نچیدی گلش،، در گل خود کن نظر ای که ندیدی رخش، در دل خود کن نگاه تا تو به خود میروی، گر چه نه بد میروی بیتلفی نیست مال، بیکلفی نیست ماه رنگ دویی رنگ ماست ورنه ز نوری چراست؟ پیکر چینی سفید، هیکل زنگی سیاه وادی قدسست هین! رو بکن از پای کفش نادی عشقست هان! رو بنه از سر کلاه اوحدی، ار کار هست، بر در او بار هست در شو و حجت بگیر، بگرو و حاجت بخواه یار کمینها کند، غارت دینها کند آنکه چنینها کند، بر تو نگیرد گناه