اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای دلبر سنگین دل، فریاد ز دست تو
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای دلبر سنگین دل، فریاد ز دست تو) از اوحدی مراغهای |
' |
ای دلبر سنگین دل، فریاد ز دست تو دستی، که دل من شد بر باد ز دست تو کی راست شود کارم؟ زین غصه که من دارم ای کار مرا ویران بنیاد ز دست تو عقلم چو دهد یاری، گوید که: درین زاری آنست که صد نوبت افتاد ز دست تو دادی ز جفا نوشم، تا گشت فراموشم چیزی که مرا بودی بر یاد، ز دست تو از بند رها میکن، مملوک و بها میکن کین بنده نخواهد شد آزاد ز دست تو شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو چون اوحدی ار راهم باشد به در شاهم یا دولت او خواهم یا داد ز دست تو