اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای صبا، حال من بدو برسان
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای صبا، حال من بدو برسان) از اوحدی مراغهای |
' |
ای صبا، حال من بدو برسان نه چنان سرسری، نکو برسان سخن من نه بیش گوی و نه کم آنچه من گویمت، بگو، برسان به زبان کسش مده پیغام خود سخن گوی و روبرو برسان نامه با خودنگاه دار و چو او با تو گوید که، نامه کو؟ برسان گر مجالت نباشد اول روز فرصتی نیکتر بجو، برسان قصهی این غریب سرگشته پیش آن ماه تندخو برسان حلقهای باز کن ز طرهی او حلقه بگذاشتیم، بو برسان سخن چشم همچو جوی مرا بنگار بهانه جو برسان اوحدی گر چه در غمش یکتاست تو سلام هزار تو برسان