اوحدی مراغهای (غزلیات)/دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم) از اوحدی مراغهای |
' |
دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم دل من دوست ندارد که کسی بر تو گزینم گر چه با من نفسی از سر مهری ننشینی اگرم بر سر آتش بنشانی بنشینم من به صدق آمدهام پیش تو، بیرغبت از آنی تو نداری خبر از حال من، آشفته ازینم گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی کاروانها رود از نافهی اشعار به چینم در گلستان جمال تو گر آیم به تماشا باغبان گو: مکن اندیشه، که من میوه نچینم گرم از خاک لحد کلهی پوسیده برآری آیت مهر تو باشد رقم مهر جبینم شب ز فریاد من شیفته همسایه نخسبد کاوحدیوار ز سودای تو با ناله قرینم