اوحدی مراغهای (غزلیات)/من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (من دل به ننگ دارم و از نام فارغم) از اوحدی مراغهای |
' |
من دل به ننگ دارم و از نام فارغم ترک مراد کردم و از کام فارغم خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من در دانه دل نبستم و از دام فارغم دربان اگر نمیدهدم بار، دل خوشم سلطان اگر نمیکند اکرام فارغم فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست آن کس منم که در همه ایام فارغم خامی اگر ز دور خیالی همی پزد من سوختم ز پخته و از خام فارغم کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟ جامی بده، که من ز سرانجام فارغم ای باد صبحدم، ز سر کوی آن نگار بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم گر میزند معاینه شمشیر، حاکمست ور میدهد مکابره دشنام، فارغم گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد من خاص دوست گشتم و از عام فارغم