اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/من دلداده از آنروز که دیدار تو دیدم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (من دلداده از آنروز که دیدار تو دیدم)
از اوحدی مراغه‌ای
'


من دلداده از آنروز که دیدار تو دیدم در تو پیوستم و از هر چه مرا بود بریدم بی‌خبر بودم و از دور کمان مهره‌ی مهرت ناگهان بر دلم افتاد و چو مرغان بتپیدم سر انگشت نگارین تو آسوده دلم را آنچنان برد، که انگشت تحیر بگزیدم منزوی بودم و با خود، که ز ناگاه خیالت در ضمیر آمد و بی‌خود به سر کوچه دویدم تا تویی، زارتر از حال دلم حال ندیدی تا منم، صعب‌تر از درد تو دردی نکشیدم گر به بازار برآیم ز ضعیفی چو نشانم باز پرسی ز خلایق، همه گویند: ندیدم اوحدی را نکند عیب ز دیوانه شدن کس گر تو گویی که: من این بنده بدین عیب خریدم