اوحدی مراغهای (غزلیات)/دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش) از اوحدی مراغهای |
' |
دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش کنون که قبله گرفتی سر از نماز مکش بر آستانهی معشوق اگر دهندت بار طواف خانه کن و زحمت حجاز مکش ز ناز کردن او ناله چیست؟ شرمت باد ترا که گفت: کزو کام جوی و ناز مکش؟ نسیم باد، بده بوی آن نگار و دگر مرا در آتش اندوه در گداز مکش ز من به حلقهی آن قبلهی طراز بگوی که: بیش بر رخم از خون دل تراز مکش چو بوسه نمیدهی رخ به عاشقان منمای چو دانه نیست درین عرصه دام باز مکش ازین سپس که ببینم بخواهمش گفتن که: پرده بر رخت، ای یار دلنواز مکش کشیدم آن سر زلف دراز را روزی به طیره گفت که: اوحدی، دراز مکش گرت خزینهی محمود نیست درست طمع دلیر در شکن طرهی ایاز مکش