اوحدی مراغهای (غزلیات)/پستهی آن ماه مروارید گوش
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (پستهی آن ماه مروارید گوش) از اوحدی مراغهای |
' |
پستهی آن ماه مروارید گوش چون بخندد بشکند بازار نوش صورت او مایهی لطفست و ناز پیکر او سایهی عقلست و هوش نرگس جادو فریبش سحر پاش سنبل هاروت بندش لاله پوش چون مگس برسر نهد هر لحظه دست از لب چون لعل او شکر فروش در غم او باز دیگ سینه را آتشی کردم، که ننشیند ز جوش خاطر ما کی خراشیدی چنین؟ گر به گوش او رسیدی این خروش دوش آب دیده از سر میگذشت در غم آن زلفهای تا به دوش اوحدی، تا کی کشی بار غمش؟ از کشش چون نیست سودی، پس مکوش گر به قولت گوش میدارد، بنال ور سخن در وی نمیگیرد، خموش