اوحدی مراغهای (غزلیات)/من نخواهم برد جان از دست دل
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (من نخواهم برد جان از دست دل) از اوحدی مراغهای |
' |
من نخواهم برد جان از دست دل ای مسلمانان، فغان از دست دل سینه میسوزد نهان از جور چشم دیده میگرید روان از دست دل ای رفیقان، چون ننالم؟وانگهی بر تنم باری چنان از دست دل هر که از دستان دل غافل شود زود گردد داستان از دست دل جاودانی دیدهای باید مرا تا بگریم جاودان از دست دل جانم اندر تاب و دل در تب فتاد این ز دست چشم و آن از دست دل گفته بودم: پای در دامن کشم وین حکایت کی توان؟ از دست دل قوت پایی ندارد اوحدی تا نهد سر در جهان از دست دل