حافظ (غزلیات)/شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۰۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند) از حافظ |
' |
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند که زیرکان جهان از کمندشان نرهند من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بیگنهند جفا نه پیشه درویشیست و راهروی بیار باده که این سالکان نه مرد رهند مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم شهان بی کمر و خسروان بی کلهند به هوش باش که هنگام باد استغنا هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند مکن که کوکبه دلبری شکسته شود چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند غلام همت دردی کشان یک رنگم نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند قدم منه به خرابات جز به شرط ادب که سالکان درش محرمان پادشهند جناب عشق بلند است همتی حافظ که عاشقان ره بیهمتان به خود ندهند