حافظ (غزلیات)/دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۳۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (ویرایش 85.185.135.119 (بحث) به آخرین تغییری که Bellavista1957 انجام داده بود واگردانده شد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (دلا بسوز که سوز تو کارها بکند)
از حافظ
'


دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند هر آن که خدمت جام جهان نما بکند طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند ز بخت خفته ملولم بود که بیداری به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد مگر دلالت این دولتش صبا بکند