اوحدی مراغهای (غزلیات)/کو دیدهای که بیتو به خون تر نمیشود؟
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (کو دیدهای که بیتو به خون تر نمیشود؟) از اوحدی مراغهای |
' |
کو دیدهای که بیتو به خون تر نمیشود؟ یا رخ که از فراق تو چون زر نمیشود؟ زان طره باد نیست که نگرفت بوی مشک زان زلف خاک نیست که عنبر نمیشود پیوسته با منی و مرا با تو هیچ وقت وصلی به کام خویش میسر نمیشود ذکر تو میکنیم و به پایان نمیرسد وصف تو میکنیم و مکرر نمیشود از خانقاه و مدرسه تحصیل چون کنیم؟ ما را که جز حدیث تو از بر نمیشود زان سنگ آستانه به دانش فرو تریم کز آستانهی تو فراتر نمیشود از مال حیف نیست که اندر سر تو رفت از جان اوحدیست، که در سر نمیشود