اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود)
از اوحدی مراغه‌ای
'


در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود راه ترا هزار و دو منزل یکی شود زین آب و گل گذر کن و مشنو که: در وجود آن کو گل آفریند با گل یکی شود یک اصل حاصل آید و آن اصل نام او روزی که اصل و فرع مسایل یکی شود جز در طریق عشق ندیدم که: هیچ وقت مقتول با ارادت قاتل یکی شود آنکش گشاده شد نظری بر جمال حق مشنو که: با مزخرف باطل یکی شود گر صد هزار نقش بداری مقابلش با او مگر حقیقت قابل یکی شود راه ار برد به حلقه‌ی ابداعیان دلت پست و بلند و خارج و داخل یکی شود بسیار شد عجایب این بحر و چون ز موج کشتی بر آوریم به ساحل یکی شود زین لا و لم به عالم توحید راه تو وقتی بری، که سامع و قایل یکی شود تا در میان حدیث من و اوحدی بود این داوری دو باشد و مشکل یکی شود