اوحدی مراغهای (غزلیات)/یار آن کسی بود که به کارت نگه کند
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (یار آن کسی بود که به کارت نگه کند) از اوحدی مراغهای |
' |
یار آن کسی بود که به کارت نگه کند باری نگه کنی، دوسه بارت نگه کند گاه دعا به نالهی زیرت چو گوش کرد روز بلا به گریهی زارت نگه کند روزی اگر ترا به میان در کشد غمی دستی بگیرد و ز کنارت نگه کند بار کسی بکش، که ز پای ار بیوفتی باری به اوفتادن بارت نگه کند چون مست شد ز بادهی اندوه او سرت جامی دو کم دهد، به خمارت نگه کند از مهر دوستی چه کنی فخر؟ کو ز کبر هر ساعتی به دیدهی عارت نگه کند اغیارات ار نگه نکند هیچ باک نیست چون اوحدی بکوش، که یارت نگه کند