اوحدی مراغهای (غزلیات)/در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند) از اوحدی مراغهای |
' |
در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند هزار نامه به نقش هوس سیاه کند ز حسرت رسن زلف و چاه غبغب او نه طرفه گر دل من رغبت گناه کند به هجراو دل من غیر ازین نمیداند که روز و شب بنشیند، فغان و آه کند برفت و در پی او آن چنان گریستهام کز آب دیدهی من کاروان شناه کند دلم کجا طمع وصل او کند؟ هیهات! مگر ز دور به خاک درش نگاه کند اگر ز طلعت او مشتری خبر یابد کجا ملازمت آفتاب و ماه کند؟ ز فخر سر به فلک برکشد ستاره صفت چو اوحدی ز سر زلف او پناه کند