اوحدی مراغهای (غزلیات)/هزار نامه نوشتم، یکی جواب نیامد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (هزار نامه نوشتم، یکی جواب نیامد) از اوحدی مراغهای |
' |
هزار نامه نوشتم، یکی جواب نیامد به سوی ما خبر او به هیچ باب نیامد دلم کباب شد از هجر آن دهان چو شکر ز شکرش چه نمکها که بر کباب نیامد؟ بیار من که رساند؟ که: بیجمال تو، یارا نظر به زهره و رغبت به آفتاب نیامد شبی چو باد به ما بر گذار کردی و زان شب دو ماه رفت که در چشم ما جز آب نیامد محبت تو، نگارا، چه گنج بود؟ ندانم که جای او بجزین سینهی خراب نیامد خیال روی تو گفتم: شبی به خواب ببینم گذشت صد شب و در دیده هیچ خواب نیامد هزار فکر بکرد اوحدی شکار لبت را ولی چه سود؟ که آن فکرها صواب نیامد