اوحدی مراغهای (غزلیات)/زین بیش نباید خفت، ای یار که دزد آمد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (زین بیش نباید خفت، ای یار که دزد آمد) از اوحدی مراغهای |
' |
زین بیش نباید خفت، ای یار که دزد آمد رخت خود ازین منزل بردار، که دزد آمد دزدست و شب تیره، چشم همگان خیره گفتیم: مشوطیره، زنهار، که دزد آمد این دزد عسس جامه، در گرمی هنگامه میدزدد و میگوید: هشدار، که دزد آمد دزدان جهان گشته، در خرقه نهان گشته تا نیک بنشناسد عیار، که دزد آمد این طرفه که: دزد آمد، در خرقه به مزد آمد مزدی بده، از گفتم: بیدار، که دزد آمد ای اوحدی، ار با تو نقدیست، به خلوت بر پس بر درخلوت زن مسمار، که دزد آمد