اوحدی مراغهای (غزلیات)/تویی که از لب لعلت گلاب میریزد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (تویی که از لب لعلت گلاب میریزد) از اوحدی مراغهای |
' |
تویی که از لب لعلت گلاب میریزد ز زلف پرشکنت مشک ناب میریزد متاب زلف خود، ای آفتاب رخ، دیگر که فتنه زآن سر زلف به تاب میریزد به هر سخن، که لب همچو شکر تو کند مرا دگر نمکی بر کباب میریزد به یاد روی تو هر بامداد دیدهی من ستاره در قدم آفتاب میریزد مرا بر آتش هجرت جگر چنین خسته تو چشم خیرهی من بین که: آب میریزد ز خوی تند خود، ای ترک،بر حذر میباش که این غبار ستم بر خراب میریزد تو سیم خواستهای ز اوحدی و دیدهی او ز مفلسی همه در در جواب میریزد