اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد)
از اوحدی مراغه‌ای
'


رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد که گوی سیم به چوگان مشک می‌بازد ز ذره بیشترندش کنون هواداران سزا بود که دل از مهر ما بپردازد چه پردها بدرانید عشق او برما! نگه کنیم دگر تا: چه پرده میسازد؟ به دست کوته ما این گرو نشاید برد ز زلف او که درازست وتیر دریازد میان ما سخنی چند اندرونی رفت زبان چو شمع ببر، تا برون نیندازد بسی که از دهن او شکر شود در تنگ ز شرم او نه عجب گر نبات بگدازد چه کم شود ز درخت بلند قامت دوست؟ به کار اوحدی ار سایه‌ای بر اندازد