اوحدی مراغهای (غزلیات)/هر کس که در محبت او دم برآورد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (هر کس که در محبت او دم برآورد) از اوحدی مراغهای |
' |
هر کس که در محبت او دم برآورد پای دل از کمند بلاکم برآورد خون جگر به حلق رسیدست وز هره نه دل را، که پیش عارض او دم برآورد دل در جهان به حلقه ربایی علم شود گر سر در آن دو زلف چو پرچم بر آورد گر دود زلف از آتش رویش جدا شود آتش ز خلق و دود ز عالم بر آورد جان و دل مرا، که به هم انس یافتند هجرت، بسی نماند، که از هم برآورد بعد از وفات بر سر خاکم چو بگذرد خاک لحد ز گریهی من غم برآورد روزی که زد ز نقطهی خالش دم اوحدی گفتم که: سر به دایرهی نم بر آورد