اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/پیری که پریرم ز مناجات بر آورد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (پیری که پریرم ز مناجات بر آورد)
از اوحدی مراغه‌ای
'


پیری که پریرم ز مناجات بر آورد دی مست و خرابم به خرابات برآورد یک جرعه به ذات خود ازان باده‌ی صافی در داد که گرد از من و از ذات بر آورد در بتکده‌ای برد مرا مست و بدیدم رویی، که خروش از جگر لات بر آورد خورشید جبینی، که فروع رخش از دور چون شعله زد، آشوب ز ذرات بر آورد چون در شدم، آن قامت رعنا به قیامی دل را ز مقام و ز مقامات برآورد چون جان رخ او دید، پس دست گزیدن انگشت شهادت به تحیات برآورد با اوحدی از راه کرامت سخنی گفت وز بحر دلش موج کرامات برآورد